• وبلاگ : در آغـــوش بــــارانــــ
  • يادداشت : پستــــ خداحافظيــــ....
  • نظرات : 2 خصوصي ، 20 عمومي
  • پارسي يار : 1 علاقه ، 1 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    مثل آن مسجد بين راهي تنهايم..


    هر کس هم که مي آيد مسافر است مي شکند..


    هم نمازش را، هم دلم را ..


    و مي رود ..

    سلام اسم من هيمن است.....وبلاگتون خيلي زيباست.....

    اميدوارم يه سري به وبلاگ من بزنيد................

    + دوست شما هستم 
    آعاز دوست داشتنت سرآغازي زيبا بود و فراتر از زندگي کردن و رويايي سبز از گوشه ي چشمانت حرف از آروزي ماندن بود نه تنها گذاشتن من در خاطراتت به رنگ ارغواني اين پاييز تمام گشتم. نگو که خود خواه نبودي و دليل و برهان برايم نگو که افسانه ي عاشقيت بر لبه ي تيغ برايم شرط نگذاشتي خدا شاهد است، واسطه سهل است، گر چشمانم از قطره ي اشکهاي خاطرات ي پرپر شده ام خشک گردد نوايي جداي برايم زنده خواهد ماند و درد و عذاب تاريکي ، دنيايم را خواهد سوزاند غمنگيز تر از آخرين ديدار پر از ، شراب تلخ حرف هايت .


    آپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپيدم.

    دير نکني...


    وبت حرف نداره خيلي معرکه اس

    آپم

    سلام خوبي؟چه خبر؟ زيبا بود...........
    آپم و منتظر خودت و نظر خوشگلت هستم.

    سلام. چطوري. همينطوري شد دوباره اومدم. يه سوال! مي‌خوام بدونم چرا اينقدر دپرسي؟ اولين اثر حادثه‌ي عشق مستي و شيداييه! آدم جون مي‌گيره! حال پيدا مي‌كنه! رخوت‌ها رو مي‌دره! اصلاً عاشق بايد عشقشو فرياد بزنه..............! داد بزنه...................!

    دوست دارم رو به همه ثابت كنه!

    مگه نه؟


    با هم که قدم مي‌زنيم

    حسودي‌اش مي‌شود آفتاب

    نه که هيچ‌گاه

    قدم نزده است با ماه

    آآپم خوشحال ميشم بياي

    پاسخ

    دارم ميام.....


    Hi....

    آها پس بگو عاشق شدي.....

    منظورم اين بود كه خداحافظي و.......

    ميخواي بري؟

    پاسخ

    اره عزيزم ميخوام برم....
    سلام/// در يک جمله: مطالبي که نوشتين من تجربه کردم...


    مادر کودکش را شير ميدهد و کودک از نور چشم مادر خواندن و نوشتن مي آموزد ... وقتي کمي بزرگتر شد کيف مادر را خالي ميکند تا بسته سيگاري بخرد ... ... بر استخوانهاي لاغر و کم خون مادر راه ميرود تا از دانشگاه فارغ التحصيل شود وقتي براي خودش مردي شد پا روي پا مي اندازد و در يکي از کافه ترياهاي روشنفکران کنفرانس مطبوعاتي ترتيب ميدهد و ميگويد: عقل زن کامل نيست....
    منتظر حضورتان هستم شايد درد دل هايمان يکي باشد.

    يا حق.

    سلام...

    وايسا ببينم نگو اينايي كه نوشتي همه درست بوده.......

    سارامن فكر ميكردم همينجوري نوشتيشون؟!!!!!!!!!

    پاسخ

    منظورت چيه؟؟مگه آدم ميتونه همينجوري بياد واسه خودش چرت و پرت بنويسه.....بايد يه دليلي داشته باشه واسه نوشته هاش ديگه.


    سلام بهت حق ميدم ... گاهي آدم از عالم و آدم ميبره ... خدا کنم اين پيله اي که داري ميبندي دور خودت عاقبتش پروانه شدن باشه

    دوستت دارم ... مراقب خودت باش عزيزم ... برگرد .. منتظريم !

    پاسخ

    سلام افروز جان....ممنون كه منو درك ميكني ....اميدوارم....منم دوستت دارم گلم....همچنين تو عزيزم....سعي ميكنم زودتر برگردم....اما شايد ديگه هيچوقت برنگشتم....دلم واسه تو و دوستام خيلي تنگ ميشه.


    سلام دوست خوبم.....

    ميتونم يه سوال بپرسم؟!

    با اجازه.....چه جوري به جاي نظرات نوشتي قطره هاي اشك؟!

    به وبلاگم سر بزن و جوابشو بگو؟

    راستي....اپت خيلي خوب بود.....

    باي باي....اجي گلم.

    پاسخ

    سلام هستي جان....مرسي كه اومدي گلم.
    زيبا بود
    دستت درد نکنه
    خدانگهدارتا....
    پاسخ

    سلام گلم....مرسي عزيزم....خدانگهدار.....
    سلام . واقعا ه هم خودت هم مطالبت عالي هستين . حرف ندارين
    پاسخ

    سلام....ممنون....نظر لطفتونه....همچنين شما...
       1   2      >